یکی از بزرگترین مشغلههای کارآفرینان این است که چطور میتوانند کسبوکار خود را با موفقیت به مقیاسپذیری برسانند. بسیاری از مردم معتقدند که سرمایهگذاری بهترین راه رشد کسبوکار است، درحالیکه واقعیت این است که این مردم هستند که یک کسبوکار را به موفقیت میرسانند.
دیوید مالتزر، کارآفرین و مؤسس شرکت بازاریابی Sports 1، سه مرحله را در توسعهی یک کسبوکار ضروری میداند: یادگیری، اجرا و مشارکت.
مرحله ی یادگیری
مرحلهی یادگیری، یک فاز بسیار سادهی سرمایهگذاری برای کارفرمایان است، به این معنی که آنان روی نیروی انسانی یا روابط خود سرمایهگذاری میکنند. برخلاف آنچه اکثر مردم فکر میکنند، دورههای آموزشی یا کارآموزی کارمندان نهتنها اتلاف پول و زمان نیست، بلکه سرمایهگذاری مؤثری است که هم به نفع کارمندان و هم به سود شرکت خواهد بود. هدف کسبوکار این است که درنهایت محصول و خروجی موفقی داشته باشد. کارمندان با آموزش صحیح برای ورود به مرحلهی بعد یعنی فاز اجرایی آماده میشوند. اگر این مرحله با موفقیت به پایان برسد، شما میتوانید کارمندانتان را برای مراحل بالاتر آموزشی آماده کنید که مقدمهای برای تبدیل آنها به رهبرانی واقعی است.
مرحلهی اجرایی
مرحلهی اجرایی زمانی شروع میشود که سرمایهگذاری شما روی کارمندانتان به نتیجه رسیده و آنها آمادهی سوددهی هستند. مرحلهی اجرایی هیچ محدودیت زمانی به شما تحمیل نمیکند، بلکه بستگی به زمان حدفاصل مرحلهی یادگیری و مرحلهی مشارکت دارد. برخلاف مرحلهی قبل، حالا کارفرما روی هزینهها و سود خود متمرکز میشود. توازن منافع و هزینههای مالی در این مرحله اهمیت زیادی دارد، مخصوصاً اگر میخواهید کارمندان ماهر خود را حفظ کنید. دیوید مالتز مثال میزند که در شرکت او، سود ناخالص به نسبت مساوی بین کارمندانی که در کسب سود مؤثر بودهاند (۳۳ درصد)، شرکت (۳۳ درصد) و پسانداز برای مرحلهی نهایی که مشارکت نام دارد(۳۳ درصد) تقسیم میشود.
مرحلهی مشارکت
مرحلهی مشارکت یا تساوی حقوق، زمانی شروع میشود که کارمندان بهرهوری سازمانی خود را در مرحلهی اجرایی نشان داده و این کارایی را در یک بازهی زمانی تائید شده، بهطور مستمر حفظ کردهاند. تلاش کارمندان در مرحلهی اجرایی، با سرمایهگذاری افرادی که به کسبوکار شما علاقهمند شدهاند، پاسخ داده میشود. در این مرحله نیز اگر میخواهید کارمندان متخصص و ماهر خود را حفظ و ابقا کنید، باید برنامهی مشارکتی عادلانهای برای شناخت تلاشهای آنها و سیستم پاداشدهی متناسب با آن داشته باشید. شرکتهایی که سرمایهگذاری مجدد خود را روی منابع انسانی خود نادیده میگیرند، از ادامهی رشد و مقیاسپذیری بازمیمانند، همانطور که اگر انسانها روی تواناییهای خود سرمایهگذاری نکنند، شاهد توقف پیشرفت خود خواهند بود.
مشکلات مقیاسپذیری شرکتها
یکی از مشکلات شرکتها این است که در مورد مدتزمان مرحلهی یادگیری کارمندان، منعطف هستند یا مسامحه میکنند. خیلی شرکتها، پسازاینکه مرحلهی آموزشی به پایان رسید، سعی میکنند به هر قیمتی کارمندان خود را نگهدارند. اگر کارمندی تمایل به ماندن در شرکت شما را ندارد، نباید بیهوده انرژی خود را برای او صرف کنید. افرادی که خودشان را جزئی از مجموعهی شما نمیدانند رها کنید، چراکه آنها درنهایت به کسبوکار شما وفادار نخواهند بود. با کنار گذاشتن کارآموزان و کارمندانی که پس از یادگیری میخواهند مسیر دیگری را انتخاب کنند، لطف بیشتری به شرکت خود نشان میدهید.یکی دیگر از مشکلاتی که شرکتها با آن مواجهاند این است که بیشازحد نگران نقدینگی صرف شده در مرحلهی آموزشی هستند. آنها متوجه نیستند که هزینه کردن برای آموزش کارمندان، سرمایهگذاری روی خودشان است. به یاد داشته باشید که سرمایهگذاری روی منابع انسانی، نهتنها به سود کسبوکار فعلی شما است، بلکه هر کسبوکاری را که آنها در آینده در پیش بگیرند منتفع خواهد کرد.